آزادوار شهری به قدمت تاریخ

 یا رب این مائیم و این صدر رفیع مصطفاست

یا رب این مائیم و این فرق عزیز مجتباست

یا رب این مائیم و این روی زمین یثربست

کاسمان را هفت پشت از رشک یک رویش دوتاست

خواباه مصطفی و کعبه مان از پیش و پس

بارگاه و منبر حنانه مان از چپ و راست

یا رب این راحت که ما دیدیم در دوران که دید

یا رب این دولت که ما داریم در عالم کراست

یا رب این روضه است و این گل های رنگین زان اوست

یا رب این مائیم و این دلهای سنگین زان ماست

در دل سنگ آب و آتش زین سبب رقاص گشت

ایدل ار سنگی پس آخر آتش و آبت گجاست

سرفراز ای مردم دیده کزین هر ذره

سرمه از خاک کف پای نبی الانبیاست

 شکباران با دل پر آتش و چشم پر آب

همچو ابر تیره از پستی ببالا آمدیم

لب بمدحت بر گشاده چون عطارد تاختیم

جان بخدمت بر میان بسته چو جوزا آمدیم

 مه بسی بینیم چون بر اوج گردون بر شویم

 در بسی چینیم چون در قعر دریا آمدیم

از رخ جوزا گل افشانها کند روح الامین

 بر سرما چون در این روضه تماشا آمدیم

 حاجب لو انهم جاؤک ما را بار داد

 تا نپنداری که بی دستوری اینجا آمدیم

 ذره بودیم زیر سایهء پنهان شده

 آفتاب دین چو بر ما تافت پیدا آمدیم

 جبرئیل آن پیک حضرت با هزاران پر نور

 سایه گرد براقت را بوهم اندر نیافت

آسمان کو بر در رحمت معلق حلقه ایست

همچو کرسی عر ش را جز حلقه بر در نیافت

مطلب ارسالی ازariaie70


نویسنده: ׀ تاریخ: 31 خرداد 1390برچسب:ترجیع ,سید, حسن, غزنوی , حضرت, رسول ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است